نویسنده: بلوط پنجشنبه 18 آذر1389 ساعت: 12:29 چیزی شده؟ چرا نوشته هاتونو جمع کردین؟ راستی ایمیلی از عکسهایی که تهرون با هم گرفته بودیم براتون فرستادم... ایمیل اولی عکساش خیلی کوچیک شد. برای همین با سایز بزرگتر دوباره ایمیل زدم.
نه خوشبختانه عزیزم . یک سفارش رو دستمه . لطف کردین .ممنون از محبتت بلوط عزیزم. (منم همینطور )
نویسنده: بلوط پنجشنبه 18 آذر1389 ساعت: 12:29 چیزی شده؟ چرا نوشته هاتونو جمع کردین؟ راستی ایمیلی از عکسهایی که تهرون با هم گرفته بودیم براتون فرستادم... ایمیل اولی عکساش خیلی کوچیک شد. برای همین با سایز بزرگتر دوباره ایمیل زدم.
نه خوشبختانه عزیزم . یک سفارش رو دستمه . لطف کردین .ممنون از محبتت بلوط عزیزم. (منم همینطور )
مسافر تنها
سهشنبه 16 فروردینماه سال 1390 ساعت 14:47
نویسنده: مسافر تنها چهارشنبه 22 دی1389 ساعت: 14:41 سلام خوبین؟ دیشب خواب شما و دوقولوها رو دیدم صبح که بیدار شدم یادم بودها خواستم بیام تعریف کنم الان که اومدم نت هر چی به مغزم فشار میارم یادم نمیاد فقط یادم خوابه جالبی بود ...
سلاااام ! ممنون .خوبیم . مرسی که به یاد منی .منهم خیلی خوشحال شدم این کامنتو دیدم .همیشه هم به یادتونم *:
نویسنده: سیما پنجشنبه 23 دی1389 ساعت: 23:41 سلام عزیزم دوست مهربونم چرا پس هیچی ننوشتی؟ من آپم خوشحال می شم سر بزنی عزیزم آپ کن بعد امتحانا بازم میام منتظر نوشته های شیرین و دوست داشتنیت هستم.
سیمای عزیزم یه عالمه دوست دارم . خیییییییییییییییییلی خوشحال شدم اومدی و سرزدی .ممنونم عزیزم *: حتمأ بهت سر می زنم.
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
نویسنده: مامان یک عدد کلوچه
یکشنبه 3 بهمن1389 ساعت: 23:44
انشاءالله بزودی !
بزن اون کف قشنگه رو....
ممنون مامان کلوچه جون ...
نویسنده: نرگس
سه شنبه 28 دی1389 ساعت: 13:34
سلام خوبید؟ چرا برنمی گردید؟ من از شما الان فعالترم.
راستش جاتون خالی کیش رفته بودیم. ما هم از کیش هیچ چیز جز شکلات نمیاریم.
در ضمن تشریف بیارید با شکلات در خدمتیم.
راستی اون روز جواب اس ام اس تون رو یه کم دیر دادم fail شد.
سلاااااااام نرگس جان ! انشاالله دیگه کم کم صدای پام میاد .
پس اون شکلاتا از کیش اومده بود !!
شما ببخشید که من خیلی دیر دیدم .شرمنده *:
نویسنده: بلوط
دوشنبه 4 بهمن1389 ساعت: 15:21
سلام خاتون جون..شرمنده ام به خدا....بله بلاگها کلا داغون شده!
منم که دیگه زیاد نمی نویسم کاری به کارش ندارم...!!!
شما خوبین؟
انشاالله به زودی نوشته های قشنگتون رو ببینیم
از همون روز اول بهت گفتم ننه ! این سرور " بلاگها " وبلاگ بشو نیست !
قربونت برم .
نویسنده: نرگس
شنبه 16 بهمن1389 ساعت: 9:4
سلام. خوبین؟ فکر کنم این ننوشتن های شما یواش یواش مصادف بشه با خونه تکونی و دوباره سرتون شلوغ بشه.
همچنان منتظریم.
سلام ممنون.باور کن منم همین فکرو می کنم .
قربانت
نویسنده: نرگس
پنجشنبه 25 شهریور1389 ساعت: 8:43
انشالله در اولین فرصت. امروز اگه خدا بخواد میریم مشهد.
التماس دعا
نویسنده: بلوط
پنجشنبه 18 آذر1389 ساعت: 12:29
چیزی شده؟
چرا نوشته هاتونو جمع کردین؟
راستی ایمیلی از عکسهایی که تهرون با هم گرفته بودیم براتون فرستادم... ایمیل اولی عکساش خیلی کوچیک شد. برای همین با سایز بزرگتر دوباره ایمیل زدم.
نه خوشبختانه عزیزم .
یک سفارش رو دستمه .
لطف کردین .ممنون از محبتت بلوط عزیزم.
(منم همینطور )
نویسنده: sahra
چهارشنبه 1 دی1389 ساعت: 11:28
mamannnnnnnnnnnn goliiiiiiiiiiiiiiiiii kojaaaaaaaaaa raftinnnnnnn akhe????torokhoda biannnnnnnnnnnnnnnnnnnnnnnnnn
chaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaashm aziiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiizam
نویسنده: مسافر تنها
سه شنبه 16 آذر1389 ساعت: 14:25
@-'-,
@-'-,
نویسنده: مژده
چهارشنبه 17 آذر1389 ساعت: 18:6
فعلاً تا کی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
در حال حاضر در گیرم . انشاالله در اولین فرصت.
نویسنده: نیلوفر
چهارشنبه 17 آذر1389 ساعت: 20:18
خیلی خوبه که در اولین فرصت...
ممنون نیلوفر عزیز (به همچنین )
نویسنده: بلوط
پنجشنبه 18 آذر1389 ساعت: 12:29
چیزی شده؟
چرا نوشته هاتونو جمع کردین؟
راستی ایمیلی از عکسهایی که تهرون با هم گرفته بودیم براتون فرستادم... ایمیل اولی عکساش خیلی کوچیک شد. برای همین با سایز بزرگتر دوباره ایمیل زدم.
نه خوشبختانه عزیزم .
یک سفارش رو دستمه .
لطف کردین .ممنون از محبتت بلوط عزیزم.
(منم همینطور )
نویسنده: نرگس
شنبه 20 آذر1389 ساعت: 9:37
سلام. خوبید؟ اااا. زودی بیائید دیگه ! ما منتظریم.
سلام.ممنون. حتمأ انشاالله
نویسنده: مامان یک عدد کلوچه
شنبه 27 آذر1389 ساعت: 21:6
چرا؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!
نوشته ی دیگه ای رو دستمه .انشاالله تمام شد برمی گردم.
نویسنده: مهتاب
یکشنبه 28 آذر1389 ساعت: 0:51
عزاداریهاتون قبول باشه و اجرتون بر حضرت سیدالشهدا(ع)
به همچنین ،خیلی لطف دارید مهتاب عزیز
نویسنده: مژده
یکشنبه 28 آذر1389 ساعت: 0:57
چه خبر خاتون جون ؟؟؟؟!!!امیدوارم خوب و شاد باشی
خبر خاصی نیست !
منم همینطور مژده جان
نویسنده: جینی
سه شنبه 30 آذر1389 ساعت: 23:51
سلاااام!پس کو نوشته هاتوووون؟؟ زودی برگردین ها.
سلااااام بر جینی عزیزم ، نوشته ها سرجاشون هستن
حتمأ انشاالله *:
نویسنده: hsh
چهارشنبه 1 دی1389 ساعت: 23:35
سلام،
چرا اینجا تعطیل شده؟
نکنه یارانه اش واریز نشده؟
یه سری به ما شهرستانیا هم بزنید...
سلام
موقتأ تعطیل شده
ما شهرستانیها حتمأ به فامیلامون سر می زنیم (;
ویسنده: مسافر تنها
سه شنبه 7 دی1389 ساعت: 13:7
سلام
من که همین اطرافم
زیر سایه شما
شما رفتید تعطیلات گویا
زود برگردید
حتمأ.انشاالله
نویسنده: ترنم
شنبه 18 دی1389 ساعت: 0:11
سلاممممممممم
حالتون خوبه ؟
سلام
ممنون عزیزم
نویسنده: مسافر تنها
چهارشنبه 22 دی1389 ساعت: 14:41
سلام
خوبین؟
دیشب خواب شما و دوقولوها رو دیدم
صبح که بیدار شدم یادم بودها
خواستم بیام تعریف کنم
الان که اومدم نت هر چی به مغزم فشار میارم یادم نمیاد
فقط یادم خوابه جالبی بود
...
سلاااام !
ممنون .خوبیم .
مرسی که به یاد منی .منهم خیلی خوشحال شدم این کامنتو دیدم .همیشه هم به یادتونم *:
نویسنده: سیما
پنجشنبه 23 دی1389 ساعت: 23:41
سلام عزیزم دوست مهربونم چرا پس هیچی ننوشتی؟
من آپم خوشحال می شم سر بزنی
عزیزم آپ کن بعد امتحانا بازم میام منتظر نوشته های شیرین و دوست داشتنیت هستم.
سیمای عزیزم یه عالمه دوست دارم . خیییییییییییییییییلی خوشحال شدم اومدی و سرزدی .ممنونم عزیزم *:
حتمأ بهت سر می زنم.